منظومه ی شمسی

من در سایت خودم توضیحات کاملی در مورد همه چیز در جهان نوشتم

منظومه ی شمسی

من در سایت خودم توضیحات کاملی در مورد همه چیز در جهان نوشتم

منظومه ی شمسی

ما در این سایت در مورد همه چیز در دنیا مانند سیارات,ستاره ها,صور فلکی و مانند ان ها صحبت میکنم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۹ اسفند ۹۶، ۱۷:۴۲ - ناشناس
    عالیه
نویسندگان
پیوندهای روزانه

این نام اصطلاح لاتینِ via lactea است که دلیل این نام‌گذاری، دیده شدنِ نوارهٔ کم‌رنگی از نورِ تشکیل شده بوسیلهٔ ستاره‌های وابسته به کهکشان است که از زمین به این‌گونه دیده می‌شود. برخی منابع به‌طور قاطع گفته‌اند که عبارتِ راه شیری منحصراً اشاره به نواره نوری دارد که خودِ کهکشان در شب تولید می‌کند، در حالی که نامِ کهکشانِ راه شیری باید برای اشاره به خودِ کهکشان هم به‌کار رود. با این حال، معلوم نیست گستردگی این قرار داد چگونه است، و عبارت راه شیری به‌طور مداوم در هر دو مفهوم استفاده می‌شود.

تصویری از بازوهای کهکشان راه شیری

کهکشان راه شیری
Echinopsis Atacamensis and the Milky Way (wallpaper).jpg
نمایی از کهکشان راه شیری در صحرای آتاکامای شیلی
اطلاعات رصدشده
نوع کهکشان مارپیچی میله‌ایSBbc
قطر ۱۰۰ هزار تا ۱۸۰ هزار سال نوری[۱]
ضخامت ۲۰۰۰ سال نوری[۲][۳]
فاصله خورشید تا مرکز کهکشان ۲۷۲۰۰±۱۱۰۰ سال نوری[۴]
سرعت مرتبط با تابش زمینه کیهانی ۵۵۲±۶ کیلومتر در ثانیه[۵]
همچنین ببینید: کهکشانفهرست کهکشان‌ها

کهکشانِ راهِ شیری،[۶] کهکشانی است که منظومه شمسی در آن قرار دارد. در آسمانی صاف و تاریک و به دور از آلودگی نوری، این کهکشان به صورت نوار شیری‌رنگی در پهنهٔ آسمان دیده می‌شود. این نوار در واقع از میلیون‌ها ستاره تشکیل شده‌است که چشم غیرمسلح قادر به تفکیک آن‌ها نیست. راه شیری کهکشانی از نوع مارپیچی میله‌ای است.[۷] کرهٔ زمین به عنوان عضوی از منظومه شمسی، در یکی از بازوهای مارپیچی آن قرار دارد. چون ما از درون صفحهٔ کهکشانی به آن می‌نگریم، آن را به این صورت می‌بینیم.


دنباله‌دار هالی استثنایی است و بر خلاف این که دورهٔ مداری کوتاهی دارد، از ابر اورت سرچشمه گرفته‌است.[۶]

دنباله‌دارها، غیر دوره‌ای و دوره‌ای هستند. دنباله‌دارهای غیر دوره‌ای که از ابر اورت می‌آیند، گرانش محدود به خورشید ندارند و مدار آن‌ها به شکل سهمی است و تنها یک بار خورشید را می‌بینند و هرگز دوباره باز نمی‌گردند.[۷] دنباله‌دارهای دوره‌ای نیز شامل دنباله‌دارهای بلند مدت (بسیار بیشتر از ۲۰۰ سال) و کوتاه مدت است که به ترتیب از ابر اورت و کمربند کویپر سرچشمه می‌گیرند.[۸]

ویژگی‌ها و رفتار دنباله‌دارهایی که از ابر اورت می‌آیند با دنباله‌دارهایی که از کمربند کویپر می‌آیند، متفاوت است. به‌طور کلی، دو تفاوت میان این دنباله‌دارها وجود دارد: نخست این که ویژگی‌های دینامیکی آن‌ها متفاوت است. دوم این که دنباله‌دارهایی که از ابر اورت سرچشمه می‌گیرند، دارای دوره‌های بلند و دنباله‌دارهایی که از کمربند کویپر سرچشمه می‌گیرند، دارای دوره‌های کوتاه (۲۰ تا ۲۰۰ سال) هستند و ویژگی‌های مداری آن‌ها نیز متفاوت است. دو خانوادهٔ بزرگ از دنباله‌دارهای کوتاه مدت وجود دارد: نخست خانوادهٔ برجیس با دورهٔ کمتر از ۲۰ سال و دوم خانوادهٔ هالی با دورهٔ ۲۰ تا ۲۰۰ سال.[۸]

تفاوت‌های دینامیکی این دو گروه ناشی از تأثیر اجسام دیگر است. اجسام ابر اورت توسط رویدادهایی که فراتر از منظومهٔ خورشیدی رخ می‌دهد، آشفته می‌شوند. اما دنباله‌دارهای کمربند کویپر به‌طور مستقیم توسط هیچ ستاره‌ای به جز خورشید نمی‌توانند آشفته شوند. اگر خورشید از کنار ستارهٔ دیگری (یا یک ابر بزرگ مولکولی) بگذرد، دنباله‌دارها در مداری بیضی‌شکل و به سمت منظومهٔ خورشیدی به گردش در می‌آیند. اما سیارهٔ نپتون که بسیار نزدیک به کمربند کویپر است، نقش مهمی در ثبات مدار اجسام کمربند یا برعکس هل دادن اجسام به دورتر از مدار پیشین خود دارند.[۸]

ترکیبات شیمیایی دنباله‌دارهای بلند مدت و کوتاه مدت مشابه است، اگرچه ترکیبات سازندهٔ دنباله‌دارهای بلند مدت تمایل بیشتری به فرار دارند. دلیل این تفاوت می‌تواند سرچشمه‌گیری از ابر اورت یا کمربند کویپر باشد. در واقع در طول شکل‌گیری منظومهٔ خورشیدی، اجسام کوچک در بخش‌های درونی دیسک و در نزدیکی سیارات غول‌پیکر ساخته‌شدند. سپس این اجسام توسط نیروهای گرانشی از منظومهٔ خورشیدی خارج شدند و آن اجسامی که به‌طور کامل فرار کردند، ابر اورت را تشکیل دادند. آن دسته از اجسامی که نتوانستند فرار کنند و هیچ تعامل گرانشی با سیارات نداشتند، به عنوان اجسام کمربند کویپر باقی‌ماندند.[۸]


نمایی از دنباله‌دار هیل-باپ در پازین،کرواسی در سال ۱۹۹۷

سرچشمه و منشأ دنباله‌دارها، ابر اورت یا کمربند کویپر است. دنباله‌دارها، غیر دوره‌ای و دوره‌ای هستند که غیر دوره‌ای‌ها گرانش محدود به خورشید ندارند و مدار آن‌ها به شکل سهمی است. دنباله‌دارهای دوره‌ای نیز شامل دنباله‌دارهای بلند مدت (بسیار بیشتر از ۲۰۰ سال) و کوتاه مدت (۲۰ تا ۲۰۰ سال) است. در نام‌گذاری دنباله‌دارها، از نام کاشفان آن‌ها –یک شخص یا فضاپیما– استفاده می‌شود. اتحادیهٔ بین‌المللی اخترشناسی رهنمودی برای نام‌گذاری دنباله‌دارها مشخص کرده‌است.دنباله‌دار یک گلولهٔ برفی کیهانی است که از گازهای منجمد، سنگ و گرد و غبار ساخته‌شده و تقریباً به اندازهٔ یک شهر کوچک است.[۱] ساختار دنباله‌دار شامل سه بخش هسته، گیسو و دم است. هسته بخش مرکزی آن است و از گرد و غبار و گاز و یخ ساخته شده‌است. وقتی که دنباله‌دار نزدیک خورشید می‌شود، یخ‌های موجود در هستهٔ آن تبخیر می‌شود و تبدیل به ابر بزرگی پیرامون دنباله‌دار می‌شود که گیسو نام دارد. نیروی مغناطیسی بسیار قوی است و طناب‌ها، گره‌ها و نوارهایی تولید می‌کند که دم یونی را از دم گرد و غباری جدا می‌کند.

دنباله‌دارها تفاوت‌هایی با دیگر اجرام منظومهٔ خورشیدی از جمله سیارک‌ها، شهاب‌وارها، شهاب‌ها و شهاب‌سنگ‌ها دارند که مهم‌ترین آن‌ها چیزی است که آن‌ها از آن ساخته شده‌اند. برای نمونه، سیارک‌ها از فلزات و مواد سنگی و دنباله‌دارها از یخ، گرد و غبار و مواد سنگی ساخته شده‌اند. دنباله‌دارها انواع قابل‌توجهی مانند دنباله‌دار بزرگ و مسیر خورشیدی دارند. دنباله‌دارهای بزرگ آن‌قدر بزرگ نیستند که با چشم غیرمسلح دیده‌ شوند؛ با این حال وقتی به خورشید نزدیک می‌شوند، سطوح یخی آن‌ها تبخیر می‌شود و مقدار زیادی از گاز و گرد و غبار آن‌ها فرار می‌کند و جو و دم‌های بسیار بزرگی شکل می‌گیرد که دیدنی و قابل‌توجه است. این دنباله‌دارها، دنباله‌دارهای بزرگ نامیده می‌شوند. دنباله‌دار مسیر خورشیدی نیز طبقهٔ ویژه‌ای از دنباله‌دارهاست که به هنگام حضیض خود، فاصلهٔ بسیار (حدود ۸۵۰٬۰۰۰ مایل) از خورشید دارند.

در دوران باستان، دنباله‌دارها به عنوان پیامبران خدا در نظر گرفته می‌شدند. در فرهنگ‌های مختلف، آن‌ها عناوینی هم‌چون «پیشروی حکم مجازات» و «تهدید گیتی» به خود گرفته‌اند. برخی مانند کالین هامفریس، ستارهٔ بیت‌اللحم را یک دنباله‌دار می‌دانند که در انجیل متی ذکرشده و راهنمای سه مغ به زادگاه عیسی مسیح است.


نمایش شبیه‌سازی شده از یک سیاه چاله در برابر ابر ماژلانی بزرگ.

سیاه‌چاله ناحیه‌ای از فضا-زمان است که آثار گرانشی آن، چنان نیرومند است که هیچ چیز - حتی ذرات و تابش‌های الکترومغناطیسی مثل نور - نمی توانند از میدان گرانش آن بگریزد.[۱] نظریه نسبیت عام آلبرت اینشتین پیش‌بینی می‌کند که یک جرم به اندازه کافی فشرده شده، می‌تواند سبب تغییر شکل و خمیدگی فضا-زمان و تشکیل سیاهچاله شود. مرز این ناحیه از فضازمان که هیچ چیزی پس از عبور از آن نمی‌تواند به بیرون برگردد را افق رویداد می نامند. صفت «سیاه» در نام سیاه‌چاله برگرفته از این واقعیت است که همه نوری که از افق رویداد آن می گذرد را به دام می‌اندازد که از این دیدگاه سیاه چاله رفتاری شبیه به جسم سیاه در ترمودینامیک دارد.[۲][۳] از سوی دیگر نیز، نظریه میدانهای کوانتومی در فضازمان خمیده پیش‌بینی می‌کند که افق‌های رویداد نیز تابشی به نام تابش هاوکینگ گسیل می‌کنند که طیف آن همانند طیف جسم سیاهی است که دمای آن با جرمش نسبت وارونه دارد. میزان دما در موردسیاهچاله‌های ستاره‌ای در حد چند میلیاردم کلوین است و از این رو ردیابی آن دشوار است.

اجسامی که به دلیل میدان گرانشی بسیار قوی اجازه گریز به نور نمی‌دهند برای اولین بار در سده ۱۸ (میلادی) توسط جان میچل و پیر سیمون لاپلاس مورد توجه قرار گرفتند. نخستین راه حل نوین نسبیت عام که در واقع ویژگی‌های یک سیاهچاله را توصیف می‌نمود در سال ۱۹۱۶ میلادی توسط کارل شوارتزشیلدکشف شد.[۴][۵] هر چند که تعبیر آن به صورت ناحیه‌ای از فضا که هیچ چیز نمی‌تواند از آن بگریزد، تا چهار دهه بعد به خوبی درک نشد. برای دوره‌ای طولانی این چالش مورد کنجکاوی ریاضیدانان بود تا اینکه در میانه دهه ۱۹۶۰، پژوهش‌های نظری نشان داد که سیاهچاله‌ها به راستی یکی از پیش بینی‌های ژنریکنسبیت عام هستند. یافتن ستارگان نوترونی باعث شد تا وجود اجرام فشرده شده بر اثر رمبش گرانشی به عنوان یک واقعیت امکانپذیر فیزیکی مورد علاقهدانشمندان قرار گیرد.[۶] اینگونه پنداشته می‌شود که سیاهچاله‌های ستاره‌ای در جریان فروپاشی ستاره‌های بزرگ در یک انفجار ابرنواختری درپایان چرخه زندگیشان بوجود می‌آیند. جرم یک سیاهچاله پس از شکل‌گیری می‌تواند با دریافت جرم از پیرامونش افزایش یابد. با جذب ستارگان پیرامون و بهم پیوستن سیاهچاله‌های گوناگون، سیاهچاله‌های کلان جرم با جرمی میلیون‌ها برابر خورشید تشکیل می‌شوند.[۷]

یک سیاهچاله به دلیل اینکه نوری از آن خارج نمی‌گردد نادیدنی است، اما می‌تواند بودن خود را از راه کنش و واکنش با ماده از پیرامون خود نشان دهد. از راه بررسی برهمکنش میان ستاره‌های دوتایی با همدم نامرئیشان، اخترشناسان نامزدهای احتمالی بسیاری برای سیاهچاله بودن در این منظومه‌ها شناسایی کرده‌اند. این باور جمعی در میان دانشمندان رو به گسترش است که در مرکز بیشتر کهکشان‌ها یک سیاه‌چاله کلان‌جرم وجود دارد. برای نمونه، دستاوردهای ارزشمندی بازگوی این واقعیت است که در مرکز کهکشان راه شیری ما نیز یک سیاهچاله کلان جرم با جرمی بیش از چهار میلیون برابر جرم خورشید وجود دارد.

چنین چیزی در منظومه شمسی وجود ندارد، اما امکان اینکه یک قمر به دور قمر دیگری گردش کند، وجود دارد. با این حال، نیروهای گرانشی نوسانی که از جانب سیاره و قمر مادر اعمال می‌شود، در درازمدت باعث ناپایداری مدار خواهد شد. در مقیاس‌های به اندازه کافی بزرگ، قمر یک قمر می‌تواند میلیون‌ها سال دوام آورد. برخی از خرده‌سیارک‌های منظومه شمسی قمر دارند. نمونه معروف این خرده‌سیارک‌ها آیدا و قمر آن داکتایل است. همچنین در طول پنجاه سال گذشته، ماه زمین نیز به دفعات صاحب اقمار کوتاه عمری شده است که اغلب آنها ترکیبات آهنی داشتند

نپتون ۱۱ قمر شناخته شده دارد. تریتون (Triton) بزرگترین قمر این سیاره ۲۷۰۵ کیلومتر قطر دارد و در فاصله ۳۵۴٫۷۶۰ کیلومتری سیاره قرار گرفته است. این جرم تنها قمر در منظومه شمسی است که برخلاف جهت حرکت سیاره مادرش در چرخش است. تریتون مداری دایره شکل دارد و در مدت ۶ روز زمینی یک بار دور نپتون می‌چرخد. احتمالاً تریتون زمانی دنباله دار بزرگی به دور خورشید بوده و در مقطعی این دنباله دار گرفتار گرانش نپتون شده است.[۳]

اورانوس بیست و هفت ماه شناخته شده دارد و دو ماه نخست اورانوس که تیتانیا و ابرونت نام دارند را ویلیام هرشل در سال ۱۸۷۷ میلادی کشف کرد. دیگر ماه‌های اورانوس یعنی آریل واومبریل در ۱۸۵۱ توسط ویلیام راسل کشف شدند و در سال ۱۹۴۸ میراندا توسط جرارد کوپر کشف شد بقیه ماه‌ها هم توسط ویجر۲ و تلسکوپ‌های بسیار قوی زمینی کشف شد.




ستاره شناسان معتقدند حلقه‌های زحل جز قمرهای آن محسوب می‌شوند چون بر دور این سیاره در حال گردشند. علاوه بر حلقه‌ها، زحل دارای ۲۵ قمر به قطر تقریبی ۱۰ کیلومتر و چندین قمر کوچکتر نیز می‌باشد. بزرگترین قمر این سیاره تیتان نام دارد. قطر این قمر ۵۱۵۰ کیلومتر است. تیتان یکی از معدود اقمار موجود در منظومه شمسی است که دارای جو می‌باشد. اتمسفر این قمر حاوی حجم زیادی نیتروژن است. بیشتر اقمار زحل دارای چاله‌های بزرگی هستند. برای مثال قمر میماس (Mimas) چاله‌ای دارد که یک سوم قطر این قمر را پوشانده است. قمر دیگر، لاپتوس (Iapetus)، دارای یک نیمه روشن و یک نیمه تاریک است. نیمه روشن این قمر ۱۰ برابر بیش از نیمه تاریک آن نور را باز می‌تاباند. قمر هایپریون (Hyperion) بیشتر شبیه به یک استوانه چاق است تا یک کره.[۲]


سیاره مشتری ۶۲ قمر دارد که در بین این قمرها ۴ قمر آن یعنی قمرهای گالیله‌ای بیش تر از بقیه معروفیت دارند. نام این قمرها آیو، گانیمید، اروپاوکالیستو هستند.

قمر آیو[ویرایش]

آیو

آیو نام یکی از سیاره مشتری و یکی از اقمار گالیله‌ای است. آیو نزدیک‌ترین قمر از اقمار گالیله‌ای مشتری به آن است، این قمر از نظر اندازه کمی بزرگ‌تر از ماه است و با ۴۰۰ آتشفشان فعال، فعال‌ترین جرم از نظر زمین شناختی در منظومه شمسی است. پژوهشگران دریافته‌اند که سطح این قمر به شدت بوی نامطبوعی مانند تخم مرغ گندیده می‌دهد که ناشی از انتشار سولفور آهن و ترکیبات گوگردی از آتشفشان‌های سطح این قمر است.

گانیمید[ویرایش]

گانیمید

گانیمید یا گانیمد یکی از اقمار مشتری و بزرگ‌ترین قمر منظومه شمسی با قطری برابر ۵۲۷۰ کیلومتر است. از لحاظ قطر بزرگ‌تر از سیاره عطارد و کم‌تر از نصف آن حجم دارد و حجمی سه برابر ماه دارد. این قمر، تنها قمر منظومه شمسی است که یک میدان مغناطیسی قدرتمند دارد که احتمالاً نشان دهنده وجود یک هستهٔ رسانا از فلز مایع است.

اروپا[ویرایش]

قمر اروپا

اروپا نام یکی از شصت و دو قمر سیاره مشتری است این قمر در سال ۱۶۱۰ میلادی توسط گالیله کشف شد.

کالیستو[ویرایش]

کالیستو

کالیستو یک قمر طبیعی سیاره مشتری است و در سال ۱۶۱۰ توسط گالیله کشف شد و سومین قمر بزرگ در سامانه خورشیدی است و دومین قمر بزرگ بعد از گانیمد است.